مثل خرمشهر
در فراسوی زمان
آزادیم
گر محمد نیست
لیک خداهست هنوز
فاضله هاشمی غزل
قسم به لبهایت
وقتی که میخندی
فاضله هاشمی غزل
راضی نی ام که صبح تو
با شب تاریک من
ملاقات کند
دانی حدیث عشق
صبر مرا طاق میکند
فاضله هاشمی غزل
کجایی؟
تمام من
تو را فریاد میزند
فاضله هاشمی غزل
محمد نبود
خرمشهر آزاد شد
چه کسی میداند
از خرمشهر تا فلسطین
چند مین خنثی نشده
باقی مانده است
نکند خدای خرمشهر
خدای فلسطین نیست
فاضله هاشمی غزل