گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

آزاد

مثل خرمشهر

در فراسوی زمان

آزادیم

گر محمد نیست

لیک خداهست هنوز

فاضله هاشمی غزل

قسم

قسم به لبهایت

وقتی که میخندی

فاضله  هاشمی غزل

راضی

راضی نی ام که صبح تو

با شب تاریک من

ملاقات کند

دانی حدیث عشق

صبر مرا طاق میکند

فاضله هاشمی غزل

بودن نبودن

کجایی؟

تمام  من

تو را فریاد میزند

فاضله هاشمی غزل

مین

محمد نبود

خرمشهر آزاد شد

چه کسی میداند

از خرمشهر تا فلسطین

چند مین خنثی  نشده

باقی مانده است

نکند خدای خرمشهر

خدای فلسطین نیست

فاضله هاشمی غزل