گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم
گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

نوازش «پژمان بدری»

تنهایی ام را

روی دکمه ها

با نوازش انگشت

بیدار می‌شوند

جا نمی‌گذارم

بگذارید به کابوس

مایوس شده

از گول خوردنم

پایان دهم

بی وسوسه پیامی

که گلویم را پراز بغض میکند

خنده های بی کامنتم را

تماشا کنم

با لایکهای سفید نامریی

 زندگی باهوش نیست

زود دلش میگیرد

گاه بی همراه شدن

فلسفه ما شدن است

معرفت 

فصل تابستان را

تمنا دارد

دریغش نکنید