گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم
گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

حافظ

غزلی بنویسم

روی برگ های سپید

منزوی 

حافظ دوران من است

شعر من

بوی تورا 

کم دارد

مغز گردو

آزادی 

ارزان تراز 

موی پریشان من است

روسری می اندازم

فکر را پوشانده ام

زیر یک متر پارچه

مغز گردو خوابیده است


پرتقال خونی

پرتقال خونی قلبم

خبر از سیب بده

گویند بهشت ارزان شده


نای

نای نیزه

های اشک

جرم یک مشک 

لب های تو بود

از قلب تو نمی‌گذرد

بی حسین

آب نوشیدن


نشان داد

حسین نشان داد

در زندگی

یک عباس کافی است