دل رنجیده باران
به جرم چشم طوفانی
بیا با من مدارا کن
به صرف چای فنجانی
اگر قهوه ببینید تو را اینجا
دلم میگیرد از شادی سور مهمانی
تورا دیدن مراد قلب من کمی دور است
چه فرقی میکند دومینو با یک لیوان شیر حیوانی
ندیدم چون تو را هرگز فشار مغز من بالاست
نوشتم قطعه ای بی تو وصف الحال حیرانی
سلام ... زیبا بود ... سپاس