تو خورشید بی غروبی
مث گرمای جنوبی
میدرخشی قدِ ستاره
ماه شدن کاری نداره
لحظهای یادِ تو باشم
فردا صحبتِ بهاره
دیدنت قسمت یاره
کاش برم مشهد دوباره
آقا جون شاهد کاره
به همه امید واره
میتونم موفق شیم
بدون دیش ماهواره
گمونم اولین باره
دلمو میکنی چاره
دل من طاقت نداره
خونمون بی سرداره
به عشق سیّد علی آره
رگِ قلبم رو خبر داره
کدام واژه
لبخند تو را
توصیف می کند؟
کدام واژه
راه اشک هایت را میبندد ؟
در کوه جریان داری
زندگی در تو جریان دارد
در لب هایت
حرف هایت بوی نرگس میدهند
پاییز برای تو میخندد
زمستان قصّه گوی شب ها ست
چشمانت نور است
بی تو
تاریکی مهمان نیست
دزد دلخوشی های زندگی ست
(برای فربد)
کاش واژه ها به یاری ام میشتافتند تا بتوانم حرفی از مهرت را پاسخ دهم افسوس که زبانم حرکت نمیکند گویی از تکان دادن حرف ها معلول گشته است
قلم نمیتواند چیزی بگوید جز صداهای خاموش چیزی پخش نمیشود