گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم
گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

سیزده

سیزده 
به در میخورد
دردش نمیگیرد
چهارده ماه میشود
اما چهار
 کنار تو
روزها 
مزه ی تقویم میدهند

ایران

12ام بهار

45سال زندگی

پرچم خداست

بر سر ایران

خورشید داریم

فانوس نمیخواهیم

شیر ما بیدار است 

مقتدا هوشیار است

بیشه ما سبز است

ماهرز نمی روییم

شرط

میروی

نگاه میکنم

خالی نیست

لبخندت 

شادی ست 

شرط ماندن زمستان

خوشحالی آدم برفی ست 


باور

در باور جاده

رفتن زیباست

منتظرت ایستاده ام

کنار بودنت

دیر نشود 


دلگرم

دلگرمم 

بودنت 

روشنایی ست 

خورشید تاریکی ست 

وصال خط باریکی ست 

میوه درخت اندوه 

شبیه گلابی ست 

هرروز خودکار من 

دنبال مرغابی ست 

شب های پاییز 

بال آسمان رویایی ست