اردیبهشت جان هم آمد
بی خیال قیل وقال
بیخیال دنگ وفنگ
همه چیززیباست
میخواهم کمی درهوای اردیبهشت نفس بکشم
آخرمن باافتخار دختراردیبهشت هستم
فاضله هاشمی غزل
وقتی داری خودتوگول میزنی که هیچی مهم نیس دقیقاهمون جاخیلی چیزاخیلی مهمه اگه بگی نه دروغ گفتی
فاضله هاشمی غزل
اولین درس ما
آب راباباداد
نان راباباداد
اما
ماازاول
به آن مرد آمد
دل بستیم
حالا
رفتن راهمه بلدند
ماندن را
کسی بخاطرنمی آورد
وآمدن
نقل ونبات شده
میان آدمها
فاضله هاشمی غزل
زندگیمون قشنگ نبود
مازشتیاشوندیدیم
بابت این غرزدنا
بعدابایدجواب بدیم
بیداریامون گندزدیم
خوشبختی روتوخواب دیدیم
وقتشه که بخوابیم
ببینیم که کجاییم
شریک کدخداییم
یاگدای گداییم
اگه که بیداربشیم
ازدنیابیکاربشیم
شایدکه پولداربشیم
رفیق آیلاربشیم
فاضله هاشمی