مادرم انار دانه می کند
گوش کن
فیش نام دیگر ماهی نیست
فاضله هاشمی غزل
خوش به حال کسی که
با نگاهت به قلب او تابیدی
یک بغل گل نرگس
بوسه هایت را به او بخشیدی
چشمهایت عشق را معنا کردند
در پس اشکهایت یک ریز خندیدی
«سیّد علی»
شعر،باران خورده
دیگر تشنه نیست
واژه ها را
سشوار نکشید
کوه میگفت:
تیشه ی جناب فرهاد
گم شده است
غوره با مبیزدعوا میکرد
شیرین زن مردم شده است