گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم
گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

فیش

مادرم انار دانه می کند

گوش کن

فیش نام دیگر ماهی نیست

فاضله هاشمی غزل






گل نرگس

خوش به حال کسی که

با نگاهت به قلب او تابیدی

یک بغل گل نرگس

بوسه هایت را به او بخشیدی

چشمهایت عشق را معنا کردند

در پس اشک‌هایت یک ریز خندیدی

«سیّد علی»

فاضله هاشمی غزل

باران خورده

شعر،باران  خورده

دیگر  تشنه نیست

واژه ها را

سشوار نکشید

فاضله هاشمی غزل



تیشه

کوه می‌گفت:

تیشه ی جناب فرهاد

گم شده است

غوره با مبیز‌دعوا میکرد

شیرین زن مردم شده است

فاضله هاشمی غزل