گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم
گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

پایان نامه

دارم فکر می کنم آخرش قراره چی بشه؟من یه نویسنده معروف که خوابش هم رویایی نبود اصولاً باخواب و رویا میونه ی خوبی ندارم نه اینکه دستام زیاد جون نداره نمیتونم بگیرمش 

تا حالا چندبار گفتم نمیتونم نمیشه اما شدن های کوچولو کوچولو اتفاق افتاده آخه هنوز آدم بزرگ نشدم گنجشک قلبم هنوز جیک جیک می‌کنه و تا مرگ فاصله ای نداره خب همه آدما تا مرگ فاصله نداره بی فاصله بودن غیر ممکنه

تخلص شعرهای انتشار نیافته من بی فاصله است وای چقدر برای نوشتن این جمله فسفر سوزوندم انرژی رو نباید بیهوده هدر داد البته اگه ر رو حذف کنی ممکنه مجبور بشی ضربه ی سر بزنی و تضمین نمیکنم دچار درد نشی

نمی دونم  چرا برای شدن های کوچولو ذوق نمیکنم همه ی اینا میتونست نشه انگار بی حسی رو تو دوتا خط عمودی جابدی و مثبت نشه تو دنیای واژه ها همه چی می‌تونه اینطور که میخوای اتفاق بیفته فقط باید بلد باشی خوب تعریف کنی تا دیگران دوست داشته باشن و ته ماجرا به پول ختم میشه ارزش پنهان نهفته در اون غیر قابل انکاره  افراد بیکار کم برخوردار از منابع مالی خوب میتونن درک کنن بدون میم اولیه حذف شده چه واژه ای درست میشه آشپزی دوست دارید‍؟

قیصر «قیصر امین پور »

نخی سیگار

زهر مار

به نام حضرت قیصر 

دو حرف

دو حرف

زندگی ست

«ت.واو»

دوست داشتن

از نیمه گذشت

دوست داشتن من

ای نیمه ی کامل

مه نارنجی من

فرضیه

فرضیه ی انار

در عشق نابه کار

یلدا نمیشود