گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم
گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

سمبوسه

دانه دانه درد هایم را

لای سمبوسه گذاشتم 

تا پاییز 

قورتشان  دهد 

فکر دیگری 

به ذهن برگها رسید

فاضله هاشمی غزل







چکه چکه تفکر

وقتی نبات داری،چاییتو با قند شیرین نکن 

فاضله هاشمی غزل


زرد

زرد 

گویی خواهر خورشید 

چشم هایش برادر جنگل 

نگاهش 

به روی آسمان 

یک پنجره بود

یک گربه مگر

چه قدر ثروت دارد  

فاضله هاشمی غزل






مترسک

درآغوش امن مترسک 

گندم ها نمی‌ترسند 

پیاده رو 

جزوه ی همه فصل ها را 

تمام کرده است 

درخیابان قفل دست ها میشکند 

قلبی از اتوبان رد نمیشود 

غم در غرق نقاب های ذوب شده است 

فاضله هاشمی غزل







نوشتن

چشمانت را نوشتم

نگاهت کاغذی نبود

فاضله هاشمی غزل