گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم
گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

برف

من سی ساله ام/

برف را دیده ام/

برای شادی روح خود/

درس زمستان خوانده ام

کرمان

مهمان حاج قاسم

شیرینی شهادت 

خنداند کام مارا

لب هایمان شکر پوش

دلهایمان یک قالی

سرخیم همچون کرمان

جیحون

از خون ما

جیحون ما

پر میشود تا زنده ایم

زخم

دلتنگی یه زخمه

هر چند وقت یه بار

سرباز میکنه

آماده

کاش برای دوست داشتنت

بیشتر فرصت داشته باشم

آماده ام زندگی را نگه دارم

تا بیشتر لبخند بزنی

حرف بزنی

و مهربان باشی

مهربانی ادامه توست

تمام نمیشوی

دوستت دارم