گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم
گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

مث من

مث من کی می‌تونه

تورو پیر کنه

یه تار از موهات 

اگه دیر کنه

مث بارون تو دست های ابر

میفتم زمین دلم گیر کنه

خیابان ها

حوصله 

گم نشده

خیابان ها خبر دارند

موشک ها

سکوت کنید 

موشک ها سخن میگویند 

صدای اقتدار 

به گوش می‌رسد 

چموش های حواس پرت

میشنوید؟

کارواش

منفجر شده 

بغض من 

وقت کارواش چشمهاست 

گل

اگر خدا میخواست 

جای من گل می‌کاشت 

تا پاییز صبر میکرد 

به زمستان می‌گفت 

مواظب باشد

آغوش بهار 

پناه من شد 

بی هیچ دلهره ای