گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم
گلنوشت عشق

گلنوشت عشق

حرفهای دل به زبان قلم

جیب

دست به جیب میشوم 

اشتباه نکنم

رویای تو آنجا ست

لباسم جیب ندارد

پس کجایی

تنگ نمی‌شود

همه ما می‌میریم 

و هرگز برای مرگ 

دلمان تنگ نمی‌شود 

پس خاطرات خوب بسازیم 

عاشورا

محرم میشود هروقت تا ظهر زیارت نامه میخوانم

مثل عباس همیشه طرف حسین میمانم 

نه تنها همین ده روز شاید سالها عاشوراست

تمام قلب من بی وقفه در راه شهر کربلاست

نوازش «پژمان بدری»

تنهایی ام را

روی دکمه ها

با نوازش انگشت

بیدار می‌شوند

جا نمی‌گذارم

بگذارید به کابوس

مایوس شده

از گول خوردنم

پایان دهم

بی وسوسه پیامی

که گلویم را پراز بغض میکند

خنده های بی کامنتم را

تماشا کنم

با لایکهای سفید نامریی

 زندگی باهوش نیست

زود دلش میگیرد

گاه بی همراه شدن

فلسفه ما شدن است

معرفت 

فصل تابستان را

تمنا دارد

دریغش نکنید

حضرت عباس

حضرت عباس «ع»

عطر یک گل یاس

در مقابل سکوت آب

حرف  های  جناب آقای احساس